همه چی درباره ی همه چی


ÏÑÈÇÑå ÓÇíÊ

به سایت خنده دارترین خوش آمدید
ÂãÇÑ ÓÇíÊ
ÂãÇÑ ãØÇáÈ
˜á ãØÇáÈ : 613
˜á äÙÑÇÊ : 23
ÂãÇÑ ˜ÇÑÈÑÇä
ÇÝÑÇÏ ÂäáÇíä : [Online]
ÊÚÏÇÏ ÇÚÖÇ : 1

˜ÇÑÈÑÇä ÂäáÇíä

ÂãÇÑ ÈÇÒÏíÏ
ÈÇÒÏíÏ ÇãÑæÒ : 27
ÈÇÑÏíÏ ÏíÑæÒ : 93
æá ÇãÑæÒ : [Google_Day]
æá ÏíÑæÒ : [Google_Yesterday]
ÈÇÒÏíÏ åÝÊå : 27
ÈÇÒÏíÏ ãÇå : 537
ÈÇÒÏíÏ ÓÇá : 9710
ÈÇÒÏíÏ ˜áí : 31170
ÇØáÇÚÇÊ ˜ÇÑÈÑí

ÚÖæ ÔæíÏ

نام کاربری
رمز عبور

ÝÑÇãæÔí ÑãÒ ÚÈæÑ¿

ÚÖæíÊ ÓÑíÚ <> ãäæí ˜ÇÑÈÑí

ÎæÔ ÂãÏí :
ÂÎÑíä æÑæÏ:/user/profile
äÇã ˜ÇÑÈÑí : /user/edit
äá ˜ÇÑÈÑí
ãÔÇåÏå ÑæÝÇíá
ÇÑÓÇá ÓÊ ÌÏíÏ
æíÑÇíÔ ÑæÝÇíá
ÎÑæÌ ÇÒ ÓÇíÊ
>
ãæÖæÚÇÊ
چیزایی که رو مخمونه
داستان
فالخند
ÂÑÔíæ
ãØÇáÈ ÑÈÇÒÏíÏ
ãØÇáÈ ÊÕÇÏÝí
˜ÏåÇí ÇÎÊÕÇÕí

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 93
بازدید هفته : 27
بازدید ماه : 537
بازدید کل : 31170
تعداد مطالب : 613
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1



ÏÑÈÇÑå ÓÇíÊ

به سایت خنده دارترین خوش آمدید
ÇØáÇÚÇÊ ˜ÇÑÈÑí

ÚÖæ ÔæíÏ

نام کاربری
رمز عبور

ÝÑÇãæÔí ÑãÒ ÚÈæÑ¿

ÚÖæíÊ ÓÑíÚ <> ãäæí ˜ÇÑÈÑí

ÎæÔ ÂãÏí :
ÂÎÑíä æÑæÏ:/user/profile
äÇã ˜ÇÑÈÑí : /user/edit
äá ˜ÇÑÈÑí
ãÔÇåÏå ÑæÝÇíá
ÇÑÓÇá ÓÊ ÌÏíÏ
æíÑÇíÔ ÑæÝÇíá
ÎÑæÌ ÇÒ ÓÇíÊ
>
ãæÖæÚÇÊ
چیزایی که رو مخمونه
داستان
فالخند
ÂÑÔíæ
ãØÇáÈ ÑÈÇÒÏíÏ
ãØÇáÈ ÊÕÇÏÝí

ÂÎÑíä ÇÑÓÇá åÇí ÇäÌãä

ÚäæÇä ÇÓÎ ÈÇÒÏíÏ ÊæÓØ
ForumPostCountAnswer [ForumPostLastAuthor] [] [loxblog]



دقت کردین هروقت یه خواب خوب میبینی صب پاشی یادت نمیاد اما کافیه یه خواب ناجور ببینی ، تا شیش ماه تو مخته !

.

.

.

دقت کردین؟!! میزان دوستی و محبت بین دو تا پسر از روی فحش هایی که بهم میدن کاملا مشخصه !! هـــــــر چی فحش ها رکیک تــــر ,رفاقت صمیمــی تــــر =))

.

.

.

دقت کردین تو امتحانا آدرنالین خون میزنه بالا فعالیت غیر درسی زیاد میشه؟؟؟من که کلا حموم رفتنم ۵ دقیقه بیشتر نمیشد ۳ ساعت تو حموم بودم به اندازه ۱ سال هم لباس شستم

.

.

.

دقت کردین با کار خوابیدن آدمم کار دارن؟؟!! قبل ۱۲ بخوابیم میگن مرغی؟ بعد از ۱۲ بخوابیم میگن جغدی؟ راس ۱۲ بخوابیم میگن بمیر بابا با این سر وقت خوابیدنت………….. چه غلطی کنیم بالاخره؟!!!!!

.

.

.

حالا دقت کردین همیشه وقتایی که با یکی ، شریکی چیپس یا پفک می خوری .. هی توهم داری که در حقت اجحاف شده ..!

.

.

.

تا حالا دقت کردین لذتی که در یاد دادن فحش به بچه های کوچیک هست ، در آموزش کامپیوتر و زبان و مسائل تاریخی نیست.. انقده حال میده ? 

.

.

.

دقت کردین: اگه بچه ها لیوان بشکنن : ای دست و پا چلفتی … -اگه مامانه بشکنتش : قضا بلا بود -اگه باباهه بشکنتش : این لیوان اینجا چیکار میکنه…!!تو خونه ی ما که دقیقا همینه شما چطور؟

.

.

.

دقت کردین وقتی حقیقت رو می دونین، گوش دادن به دروغایی که طرف مقابل داره واست میبافه چقدر لذت بخشه؟!

کمتر ببند

.

.

.

تا حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه ولی وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی بعد از ۳ ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه میشی؟

.

.

.

دقت کردین وقتی از زندگی یکی میای بیرون از فرداش خودش روز به روز, رو فُرم تر و خوشگلتر میشه باباش روز به روز پولدارتر و … مث اینکه این وسط فقط تو جلو پیشرفت کل خانواده شون رو گرفته بودی؟! 

.

.
.

دقت کردین وقتی به یک دختر تیکه میندازین و می گید خانوم زنم می شی و از این حرفا جوابشون همش “ایش” هست ؟ این “ایش” همون “ایشالا” خودمونه اینا کوتاهش کردن 

.

.

.

دقت کردین موقع امتحان سوالاتی رو که بلدیم با خط نستعلیق می نویسیم، ولی اونایی رو که بلد نیستیم با بدترین خط می نویسیم !

.

.

.

دقت کردین قبلاً هر چی موبایل کوچکتر بود با کلاس تر بود،الان هر چی بزرگتر باشه!!!


ÇãÊíÇÒ : äÊíÌå : ÇãÊíÇÒ ÊæÓØ äÝÑ ãÌãæÚ ÇãÊíÇÒ :


ÈÇÒÏíÏ : 413
äæíÓäÏå : محمد علی عابدی | äÙÑÇÊ ()


«

تقلب مفهومی است بس اساسی» به طوری که شاعر میگوید:

تقلب توانگر کند مرد را / تو ….کن دبیر خردمند را
تاریخچه ی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار تن لشش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانه ی کودکان فلک بخت مکتب بود. لیک حسن از روی گشادی، چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذکر، دشت کند.

این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زاده شد. البته این تقلب با روش های فوق العاده ابتدایی (البته در مقابل ترفند های کنونی) صورت گرفت. بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود.

زان پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلب های رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جر زنی تعبیر میشود) را می شود نام برد.

حال روش هایی از
تقلب

در امتحانات را به نظرتان می رسانیم:

روش های نوشتاری:

۱- نوشتن روی کف پا، پس کله، پشت گوش و…

۲- نوشتن روی میز، پشت نیمکت، زیر نیمکت، پشت مانتوی دختر جلویی و…

۳- نوشتن روی دستمال دماغی، پاکت نامه و…
۴- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در سوراخ های مختلفی از جمله دماغ، دهن، فک پایین، دریچه ی آئورت و …

روش های با کلاسی:

۱- استفاده از ماشین حسابهای مهندسی
۲- استفاده از آیینه، موچین، لوازم آرایش، فیلم، عکس

روش های جوادی:

۱- خر نمودن یک فقره بچه خرخون

۲- خم کردن سر به روی ورقه ی طرف به صورت تابلو.

۳- روش بویایی:خودتان ماسک بزنین و یک بوی گند از خودتان در بکنین تا مراقب، جرات نزدیک شدن به شما را نکند.

۴- روش شیمیایی:بدین معنی که مراقب را با انواع و اقسام مواد شیمیایی از هستی ساقط کنید و بعد با خیال راحت دست به کار شوید.

توجه:

اگر در این امر تبهر کافی ندارید اصلا سمت این کار نروید که عواقبی جز ضایع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد.



ÇãÊíÇÒ : äÊíÌå : ÇãÊíÇÒ ÊæÓØ äÝÑ ãÌãæÚ ÇãÊíÇÒ :


ÈÇÒÏíÏ : 426
äæíÓäÏå : محمد علی عابدی | äÙÑÇÊ ()

این روزا ریاضیم خیلی ضعیف شده

نمیدونم چرا

ولی دیگه نمی تونم آدم حسابت کنم !

.

.

.

به یارو میگن امتحان رانندگی قبول شدی ؟

میگه معلوم نیست ماشینو زدم تو دیوار ، سروان رفته تو کما

منتظرم برگرده ببینم چی میشه !

.

.

.

سفارش یارو به فرزندش :

برو مسجد هم نمازت رو بخون هم کفشاتو عوض کن !

.

.

.

 بگذار قلم را به غزل بسپارم

 شاید گره ای باز شود از کارم

 پرسید: مگر تو هم غزل می گوئی؟

 گفتم: په نه په! فقط رباعی دارم !

.

.

.

توجه :

ظرفیت کوچه علی چپ پرشده است

لطفا دنبال کوچه ی دیگری باشید !

.

.

.

هرلحظه زند نفوس بد، مادرزن / باشد همه نقش خود بلد، مادرزن

یک بشکه عسل هم نـَبـُود کارگشا / درمشکل حل یک عدد مادرزن!

.

.

.

باید دل من بسوزد و دل بشود / تا این که مقابل تو قابل بشود

من شعر سروده ام فقط، شرمنده / در وصف تو باید آیه نازل بشود!

.

.

.

یارو از باباش میپرسه ، بهترین پسرِ دنیا رو داشتن چه حسیه؟

گفت نمیدونم برو از مادر بزرگت بپرس!

.

.

.

اون یه دونه یوسفی هم که برگشت به کنعان اش

استثنا بود ! تو غمت روبخور !!

.

.

.

اگه تو رو دوست دارم خیلی زیاد ،خاک بر سرم !

اگه تو اونی که دلم میخواد ، حتماً خرم !

.

.

.

این قدر که گیج می زنم بعد از تو / خود را به خلیج می زنم بعد از تو

تو جام شراب می زنی بعد از من / من آب هویج می زنم بعد از تو !

.

.

.

پسر: عزیزم امروز میای خونه ما باهم درس بخونیم؟

دختر: نمی‌شه، باید درس بخونم !

.


.

یه راه خوب برای فراموش کردن اونیکه دوستش داری

ولی به هر دلیلی باید فراموشش کنی

سراغ داری !؟!؟

.

.

.

مشتری: این کت چنده؟

فروشنده: ۱۰۰ هزار تومان

مشتری: وای! اون یکی چنده؟

فروشنده: وای وای!!

.

.

.

یارو یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید:

شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج

سر کوچه چراغی مأمور بود؟

پسر گفت: چرا!؟ یارو گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم !

.

.

.

دخترها تو زندگی شون جز شوهر چیزی نمی خوان

ولی به شوهر که رسیدن همه چی می خوان !!

.

.

.

بعضی‌‌ها علاوه بر”کودک درون” یک عدد “کرم درون” هم دارن

که بعضی‌ وقتا “بعضی‌کار ها” رو میکنه که نباید بکنه ….!!

.

.

.

پدر به دختر :

دخترم این موقع شب تو بالکن چیکار میکنی ؟؟

دختر : دارم ماهو میبینم بابایی !

پدر : پس بی زحمت به ماهت بگو ماشینشو خاموش کنه ، صداش نمیذاره بخوابیم!

.

.

.

زنه شوهرشو میبره دکتر

دکتر به زنه میگه: خانم، نباید هیچ استرسی به شوهرتون وارد بشه

باید خوب غذا بخوره، هرچی که میخواد براش  فراهم بشه

و برای ۱ سال هیچ بحث و دعوایی سر هیچ موضوعی

حتی سر طلا و سکه و ماشین و خونه هم نباید با هم داشته باشن.

تو راه برگشت مرده میپرسه: خانم دکتر چی گفت؟

زنه میگه : هیچی، گفت تو هیچ شانسی برای زنده موندن نداری!

.

.

.

مکالمه دو پسر :

پسر اول: چقدر خپل شدی مرتیکه …

شبیه خرسای قطبی شدی الاغ….

کمتر بخور ، از صبح تا شب مثل گاو آت و آشغال میخوری

معلومه انقدر دایره میشی دیگه …

پسر دوم : خفه شو عوضی. حرف تو زر مفت هم نیست

( محکم تر شدن دوستی بین دو پسر و تموم شدن مکالمه با خنده )

مکالمه دو دختر :

دختر اول: خوشگلم یه مقدار تپل شدی ولی بهت میاد عزیزم …

دختر دوم: تو هم دماغت بعد عمل یه ذره زیادی کوچیک شده ولی بازم خوشگلی نانازم

( از فردای روز مکالمه هیچ رابطه ای بین دو دختر مشاهده نشده )


ÇãÊíÇÒ : äÊíÌå : ÇãÊíÇÒ ÊæÓØ äÝÑ ãÌãæÚ ÇãÊíÇÒ :


ÈÇÒÏíÏ : 493
äæíÓäÏå : محمد علی عابدی | äÙÑÇÊ ()

ÂÎÑíä ãØÇáÈ ÇÑÓÇáí

ÇÑÓÇá äÙÑ ÈÑÇí Çíä ãØáÈ

Çíä äÙÑ ÊæÓØ [Comment_Author] ÏÑ ÊÇÑíÎ [Comment_Date] æ [Comment_Time] ÏÞíÞå ÇÑÓÇá ÔÏå ÇÓÊ

[Comment_Gavator]

[Comment_Content]


[Comment_Form] [Comment_Page]

ÕÝÍÇÊ ÓÇíÊ

ÊÚÏÇÏ ÕÝÍÇÊ : 205
?
äæíÓäϐÇä
ÎÈÑäÇãå
    ÈÑÇí ÇØáÇÚ ÇÒ ÂÏíÊ ÔÏä ÓÇíÊ ÏÑ ÎÈÑäÇãå ÓÇíÊ ÚÖæ ÔæíÏ ÊÇ ÌÏíÏÊÑíä ãØÇáÈ Èå Çíãíá ÔãÇ ÇÑÓÇá ÔæÏ



Ê ÈǘÓ
    <-MyChatBox->
áíä˜ ÏæÓÊÇä
íæäÏåÇí ÑæÒÇäå
ÊÈÇÏá áíä˜ åæÔãäÏ
ÔÊíÈÇäí
?